قلمرو دین

پدیده ای فرا گیر است که همه ی ابعاد اجتماعی،فردی،سیاسی
  • قلمرو دین

    پدیده ای فرا گیر است که همه ی ابعاد اجتماعی،فردی،سیاسی

مشخصات بلاگ

عده ای قلمرو دین رامسائل حیات اجتماعى بشر و اصلاح زندگى دنیوى او می دانند.مانند مارکسیست ها که دین راعامل تخدیر و افیون براى توده‏ها مى‏انگاشتند . که علماى مذهبى در برابر آن ،اندیشه دین ‏براى دنیا را مطرح نموده و بر جنبه دنیوى دین پاى فشردند.
و بیان نمودند که هدف پیامبران چیزى جز اصلاح وضعیت زندگى دنیوى بشر وبرقرارى عدل و قسط اجتماعى نبوده است. همین علمااز اسلام به‏عنوان مکتبى‏ ظلم ستیز یاد نمودندو برتعالیم دینى مربوط به شئون دنیوى بشر تاکیدکردند، تا جایی که این تصور پدیدار شد که گویا هدف اصلى دین همانا اصلاح وضعیت‏دنیوى بشر است.

بایگانی
جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۵۳ ب.ظ

رد ادعای شخصی بودن دین


بدین ترتیب، ادعای شخصی بودن دین براساس نگرش لیبرالیسم دینی با شکست مواجه می‌شود چرا که عقل و شیوه عقلانی از تحقیق و اثبات عقاید دینی ناتوان نیستند. شخصی تلقی کردن دین، محدود نمودن آن به باور و ایمان شخصی و ـ حداکثر ـ انجام مناسک و آیین‌های عبادی فردی و قطع ارتباط میان برنامه‌ها و تعالیم اجتماعی و سیاسیِ وحی و مناسک شخصی آن بر این امر مبتنی است که عقل انسان از دستیابی به وحی و اثبات عقاید دینی ناتوان باشد. با شکست آن مبنای موهوم که دین عقلانی نیست و عقل از اثبات عقاید دینی ناتوان است به این نتیجه رهنمون می‌شویم که عقل با اثبات اصول عقاید دینی، به ویژه مساله وجود خداوند و نبوّت و بعثت پیامبران، انسان را به اطاعت از انبیای الهی و پیروی از برنامه‌های همه جانبه آنها فرا می‌خواند. پس از تصدیق و اذعان به اینکه حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) پیامبر خداست و آدمیان و دیگر مخلوقات از معارضه با معجزات وی، خصوصاً قرآن، ناتوانند: «ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله وادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا...؛


 اگر درباره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کرده‌ایم شک و تردید دارید (لااقل) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید اگر راست می‌گوئید، اگر این کار نکردید و هرگز نخواهید کرد...»، عقل همگان را به پیروی از وی دعوت می‌کند: «ان کنتم تحبّون الله فاتبعونی یحببکم الله؛


 بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد،...».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۵۳
amin mahmodzadeh
جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۵۲ ب.ظ

قدرت عقل بر اثبات عقاید دینی


بدین سان، قلمرو دین هم در بُعد معرفتی و نظری و هم در بُعد اجتماعی و سیاسی، شخصی Private نیست. تنها راه تحقیق در دین و اثبات باورهای اساسی دین شیوه عقلانی است.


 تشکیک‌هایی که در این مورد شده ـ تا آنجا که نگارنده مطلع است ـ بر تمسّک به شیوه تجربی برای تحقیق در دین و اثبات عقاید دینی مبتنی است. شیوه تجربی گرچه در علوم تجربی کاراست و موفقیّت‌های ارزشمندی را در صنعت و فنون به ارمغان آورده و قدرت بشر را برای تسخیرطبیعت افزون کرده است ولی برای تحقیق در دین ـ دست کم در عقاید دینی ـ فلسفه، اخلاق و معرفت شناسی نتیجه بخش و مفید نیست. افزون بر آن، دین بر یقین مبتنی است ولی شیوه تجربی احتمالی است و آن شیوه حتی در علوم تجربی ما را به یقین و قانونی قطعی نمی‌رساند. تغییر و اصلاحِ مداوم فرضیه‌های علمی گویاترین شاهد بر ادّعای مزبور است. چگونه با توسّل به چنین رهیافت‌ها و دستاوردهایی می‌توان دین، اخلاق و فلسفه را نسبی تلقی کرد و دستیابی به یقین باور جازم مطابق با واقع و غیر قابل زوال را ناممکن دانست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۵۲
amin mahmodzadeh
پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۵۵ ب.ظ

آیات درباب قلمرو دین

آیات در باب قلمرو دین


دین اسلام خاتَم ادیان و پیامبر اکرم حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آخرین پیامبران الهی است: «و لکن رسول الله و خاتم النبیین؛


...ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است...»، دین او کامل است: «الیوم اکملت لکم دینکم؛


...امروز دین شما را کامل کردم...»، و تنها دین اسلام برگزیده و مورد رضایت خداوند متعال از زمان پیامبر اکرم حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) تا قیامت می‌باشد: «و رضیت لکم الاسلام دینا؛


...و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم...». هر کس بجز آن دینی داشته باشد از وی پذیرفته نیست: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین؛


 و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زیانکاران است»، خداوند تمام برنامه‌های لازم را برای سعادت انسان در دنیا و آخرت فرو فرستاده و هر آنچه بشر بدان نیاز دارد در کتاب آسمانی، قرآن، بیان کرده است: «و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء؛


...و ما این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است،...» ، آن کتاب از هیچ چیز فروگذار نکرده است: «و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین؛ 


...و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد جز اینکه در کتاب آشکار (در کتاب علم خدا) ثبت است»، انسان به مقتدا و راهبر پیامبر و امام معصوم نیاز دارد تا آن برنامه‌ها را برای وی تبیین کند: «و یعلمهم الکتاب و الحکمه؛


...و کتاب و حکمت بیاموزد،...»، حکومت از آن خداست، هیچ کس بر دیگری حق اطاعت ندارد مگر آنان که خداوند اختیار دهد: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛


...اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را،...» پیامبر و ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) بر تمام شؤون انسان به اذن خداوند حکومت و ولایت تشریعی و تکوینی دارند: «الست اولی بکم من انفسکم؟؛ 


 آیا من از خود شما به نفوستان اولی نیستم».
اگر در مورد شانی از شؤون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و غیر آن حکمی نمایند، دیگران حق سرپیچی ندارند:«و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم؛


 هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد،...». آنان که از احکام و قوانین الهی سرپیچی کنند فاسق و یا کافرند: «من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون؛


...و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی‌کنند کافرند» 



پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن (علیه‌السّلام)، حکومت تشکیل دادند و دیگر امامان معصوم (علیهم‌السّلام) اگر می‌توانستند حکومت به پا می‌داشتند. اصول فوق، علاوه بر اینکه آیات قرآن و کلمات معصومین (علیهم‌السّلام) بر آن دلالت دارد، میان همه مسلمانان ضروری است. تنها در کلیت اصل اخیر و شمول آن در مورد امامان، اهل سنت تشکیک دارند ولی آن اصل نیز در میان شیعیان ضروری است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۵۵
amin mahmodzadeh
دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۲۶ ب.ظ

قلمرو دین

  • ده ای قلمرو دین رامسائل حیات اجتماعى بشر و اصلاح زندگى دنیوى او می دانند.مانند مارکسیست ها که دین راعامل تخدیر و افیون براى توده‏ها مى‏انگاشتند . که علمای مذهبی در برابر آن ،اندیشه دین ‏براى دنیا را مطرح نموده و بر جنبه دنیوى دین پاى فشردند.

و بیان نمودند که هدف پیامبران چیزى جز اصلاح وضعیت زندگى دنیوى بشر وبرقرارى عدل و قسط اجتماعى نبوده است. همین علمااز اسلام به‏عنوان مکتبى‏ ظلم ستیز یاد نمودندو برتعالیم دینى مربوط به شئون دنیوى بشر تاکیدکردند، تا جایی که این تصور پدیدار شد که گویا هدف اصلى دین همانا اصلاح وضعیت‏دنیوى بشر است. 

  • عده‌ای یگر بیان نمودند که قلمرو دین چیزى جز  معنوى و اصلاح زندگى اخروى بشر نیست، وانسان‏ها از درک آن عاجز و قاصر می باشند.چنانکه خداوند خودش در کتابش می فرماید:« بل‏توثرون‏الحیوه‏الدنیا والاخره‏خیروابقى ،سوره اعلى ،17 -16»


  • ونیز گفته اند که قلمرو دین اصلاح زندگى دنیوى و اخروى بشر،هر دو می باشد و زندگی دنیا مقدمه حیات آخرت می باشد.چنانکه در احادیث آمده: « من لامعاش له لامعادله‏ ویا لیس منامن‏ترک آخرته لدنیاه اوترک دنیاه‏لاخرته‏».


  • علامه طباطبایی بر این اساس دین راروشی می داند که مصالح زندگى دنیوى انسان را در جهت کمال اخروى و حیات ابدى او تامین مى‏کند.لذا لازم‏است‏ شریعت دربرگیرنده قوانینى باشد که به نیازهاى دنیوى انسان نیز پاسخ‏گوید.البته انسان باید نخست نیازو انتظار خود را از دین مشخص نماید تادر نتیجه بتواند قلمرو دین را مشخص سازد، لذا اگرانسان بگوید دین آمده تا به همه نیازهاى من پاسخ گوید، قلمرو دین هم خیلی وسیع خواهد شد. ولی اگر بگوید: دین براى پاسخ‏گویى به مسائل اصلى زندگى‏آمده است، سطح انتظار او از دین نیز محدود به همین مسائل خواهد شد.


  • ما می دانیم که هدف کلى دین هدایت‏ بشر و پاسخ‏گویى به نیازهاى اصیل اوست، لذا دین هم باید به‏همه ابعاد وجودى انسان توجه کند، هم بعد فکرى و عقلانى، و هم بعد عاطفى واحساسى، و هم بعد غریزى و مادى، ولى از آن‏جا که درک عقلى و علمى بشر در شناخت‏ همه زوایاى وجودى خویش رسا نیست، و معرفت وحیانى فراتر و برتر ازمعرفت عقلانى وتجربى است، در کشف نیازهاى اصیل انسان به‏طور جزئى و مشخصى باید از دین و معرفت‏وحیانى کمک گرفت، و هرگاه میان معرفت ‏بشری و وحیانى در مورد نیازهاى انسان و خط مشى زندگى او تعارضى رخ دهد، معرفت وحیانى حجت ‏خواهد بود، نه معرفت انسانى.


  • بنابر این می شود گفت : قلمرو دین زندگی دنیوی و اخروی بشر است و در کل هدف نهایی دین سعادت اخروی انسان است و انسان تا سطح انتظار خودش را از دین مشخص نکند نمی تواند قلمرو دین را مشخص نماید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۲۶
amin mahmodzadeh
دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۱۱ ب.ظ

اختصاص دین به افعال اختیاری انسان


اختصاص دین به افعال اختیاری انسان


به تعبیر دقیق تر موضع


 ما در قبال مساله قلمرو دین این است که حوزه و قلمرو دین صرفاً افعال اختیاری انسان را در بر می‌گیرد؛ از این رو، شامل افعال غیر انسان و افعال غیر اختیاری انسان نمی‌شود. دین مجموعه‌ای از باورها و ارزشهای اخلاقی و احکام است و این مجموعه به افعال اختیاری انسان اختصاص دارد. در بخش عقاید، سه دسته هست‌ها ـ اعتقاد به هستی خداوند، هستی معاد و عالم آخرت و هستی نبوت ـ و توابع آن، همچون اعتقاد به صفات ثبوتیه وسلبیه خداوند، برزخ، سؤال و حساب، جانشینی پیامبر و امامت ـ در قلمرو دین قرار دارد، نه اینکه دین همه هست‌ها را در برگیرد و هر چه وجود دارد در حوزه آن قرار داشته باشد. در بخش اخلاق و احکام، ارزشها، بایدها و نبایدهایی در قلمرو دین قرار دارند که نقشی در سعادت و شقاوت انسان داشته باشند؛ افعال غیر اختیاری انسان، همچون عملیات دستگاه گوارش یا گردش خون، از حوزه دین خارج‌اند.
باید توجه داشت که هر یک از اعتقادات و ارزشهای اخلاقی و احکام نیز آنگاه از دین به حساب می‌آید که به عنوان بخشی از این نظام اعتقادی یا ارزشی مطرح گردد. بدون انتساب به این نظام، دین نخواهند بود. اگر فیلسوف ملحدی برهانهای عقلی را در مورد تجرد نفس و بقای نفس پس از مرگ تمام بداند، بر چنین نگرشی دین صادق نیست؛ همچنانکه اگر دانشمندی با آزمایشات خود مشروبات الکلی را زیان آور تلقی کند و صرفاً برای رعایت بهداشت ـ و نه به این دلیل که استعمال آن کیفر اخروی دارد و خداوند متعال آن را نمی‌پسندد ـ به تحریم آن حکم نماید، از قلمرو دین محسوب نمی‌شود. در معرفت‌های دیگر نیز چنین است. اگر قطعه‌ای جدا شده از بدن انسان را به آزمایشگاه ببرید و آن را مورد آزمایش قرار دهید، اگر انگیزه شما از این آزمایش این است که ببینید این جسم از چه عناصری تشکیل شده است، بدون اینکه از بدن انسان بودن در نظر شما خصوصیتی داشته باشد، این بررسی انسان شناسی زیستی نخواهد بود. آنگاه انسان شناسی زیستی محسوب می‌شود که به عنوان زیر مجموعه‌ای از تمام نظام بدن انسان مورد بررسی قرار گیرد.
بدین ترتیب، هر آنچه با دلیل عقلی یا با ابزار علوم تجربی اثبات می‌شود در حوزه دین قرار ندارد؛ قلمرو دین تنها به اصول بنیادین اعتقادی و توابع آنها و ارزشهای اخلاقی و احکام اختصاص دارد که برخی از آنها با عقل و برخی با حس و برخی با دلیل نقلی و برخی، همچون معاد، هم با دلیل عقلی و هم با دلیل نقلی اثبات می‌شوند. به علاوه، بخش‌هایی که با دلیل عقلی یا حس اثبات می‌شوند در صورتی از دین و قلمرو دین به حساب می‌آیند که به عنوان بخشی از نظام اعتقادی یا ارزشی مطرح شده و حاکی از اراده خداوند متعال و پاداش و کیفر اخروی باشند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۱۱
amin mahmodzadeh
دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۱۱ ب.ظ

مشترکات لیبرالیسم دینی و سیاسی

به هر حال، لیبرالیسم دینی و لیبرالیسم سیاسی دیدگاه‌هایی نوظهور در قرون اخیرند که مشترکات بسیاری با یکدیگر دارند. یکی از مهمترین و برجسته‌ترین وجوه اشتراک لیبرالیسم دینی و لیبرالیسم سیاسی مساله تمایز و جدایی‌ای است که هر دو دیدگاه بین قلمرو امور شخصی Private و امور عمومی Public قایلند. هر دو دیدگاه علی رغم تفاوت‌هایی که دارند در این مساله با یکدیگر مشترکند که باورهای دینی و اعتقادات مذهبی به حوزه شخصی اختصاص دارد، گو اینکه توجیه فلسفی و کلامی یا توجیه سیاسی آنها متفاوت است. براساس لیبرالیسم سیاسی، اعتقادات و باورهای هر کس در حوزه فردی و شخصی محترم است و دولت باید زمینه‌ای را فراهم کند که هر شخص بتواند برای انجام مراسم مذهبی خود آزادی عمل داشته باشد. طبق این نگرش، هر کس در باورها و مراسم مذهبی در حوزه شخصی آزاد است ولی اگر باورها یا مناسک مربوط به حوزه شخصی با مقررات دولتی در تعارض باشد، در اینجا میان شخص و دولت نزاع درمی‌گیرد و معمولاً نزاعبه نفع دولت خاتمه می‌یابد. براساس لیبرالیسم دینی، اصولاً دین امری شخصی است و باورهای دینی امری غایب از حواس یا احساس درونی انسان نیست بلکه تجربه دینی مانند تجربه حسی از احساس زنده و غیر غایب حکایت دارد. بدین سان، دین امری شخصی است که با تجربه شخصی و انتباه فردی تحقق می‌یابد و همان گوهر دین است. شریعت مجموعه‌ای از احکام و سنن و باورهای دور از دسترسِ احساسِ دینی نیست بلکه هر کسی خود در آن حضور دارد. کتاب مقدّس و داستان‌های اولیای دین از این نظر که در برانگیختن چنین احساس شخصی نقش بسزایی دارد برای دین باوران در خور توجه است. هر چند ممکن است لیبرال‌های دینی به تقسیم قاطع میان قلمرو شخصی و قلمرو عمومی تصریح نکرده باشند و یا حتی آن را مورد غفلت قرار داده باشند ولی پیامد و نتیجه منطقی چنین نگرشی، جدانگاری میان قلمرو امور شخصی و قلمرو امور عمومی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۱۱
amin mahmodzadeh